مقاله در مورد سید محمود حسابی

مقاله در مورد سید محمود حسابی مقاله در مورد سید محمود حسابی

دسته : -پژوهش

فرمت فایل : word

حجم فایل : 19 KB

تعداد صفحات : 15

بازدیدها : 173

برچسبها : دانلود مقاله

مبلغ : 4000 تومان

خرید این فایل

مقاله در مورد سید محمود حسابی

بخشهایی از متن:

سید محمود حسابی، فیزیکدان ایرانی، در سال ۱۲۸۱ ه.ش در تهران متولد شد و در سال ۱۳۷۱ ه.ش در ژنو درگذشت.

زندگی

پدرش (سید عباس معزالسلطنه) و مادرش (گوهرشاد حسابی) هر دو اهل تفرش بودند. او چهار سال اول دوران کودکی‌اش را در تهران سپری نمود. سپس به همراه والدین و برادرش عازم شامات شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیش‌های فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا می‌گرفت. او قرآن و دیوان حافظ را از حفظ می‌دانست. او همچنین بر کتب بوستان، گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام فراهانی اشراف کامل داشت. محمود حسابی در ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.

...

طرح تاسیس دانشگاه تهران

کلیات طرح تاسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ از سال‌ 1307 توسط محمود حسابی‌ به‌ وزیر فرهنگ‌ وقت‌ آقای‌ حكمت‌ پیشنهاد شد. طرح‌ تفصیلی تاسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ نیز در سال‌ 1310 تهیه‌ و به‌ وزیر فرهنگ‌ تقدیم‌ شد و با تلاش‌های دكتر حسابی‌ و مذاكرات‌ وی‌ با نمایندگان‌ مجلس،‌ این‌ طرح‌ در سال‌ 1312 به‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ رفت‌ و در سال‌ 1313 از تصویب‌ مجلس‌ گذشت‌.[۳]

مهدی خزعلی به هنگام نقل خاطره دیدارش از دکتر حسابی چنین نقل می‌کند: وقتی خواستم دانشگاه تهران را تاسیس کنم با وساطت یکی از دوستان وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم، پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟» و من عرض کردم: «دکتر و مهندس‌ها که برای تحصیل به فرنگ می‌روند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است.»

متاثر از کوته فکری وزیر معارف و ناامید از انجام رسالتی که بر دوش داشتم از دفتر وزیر خارج شدم، رفیق شفیق که آزردگی مرا دید برای تسلی خاطر گفت من می توانم از اعلیحضرت (رضا شاه) برایت وقت ملاقات بگیرم مشروط به اینکه وزیر معارف نفهمد که من این وساطت را انجام داده ام! وقت ملاقات با رضا شاه تعیین شد، برای او طرح تاسیس دانشگاه تهران را شرح دادم، و شاه پرسید «که چه شود؟» عرض کردم، به جای آنکه جوانان ما به فرنگ بروند در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم و رضا شاه باز پرسید «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جاده‌ها و راه آهن را آلمان‌ها می‌سازند مهندسین خودمان بسازند و ...» شاه بسیار استقبال کرد و گفت بروید طرحتان را بنویسید به مجلس می‌گویم رای بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه کردم.

 

منبع دارد.

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید